۱- هدف، محدوده كاربرد، توزيع مدرك و مراجع
هدف از تهيه دستورالعمل ضریب وزنی(W.F) فعالیت ها، تعريف مبانی روشهاي محاسبه ارزش نسبي و تشريح روش محاسبه ارزش نسبي فعاليتهاي پروژه بر حسب هزينه پيش بيني شده آنها مي باشد.
اين دستورالعمل دستورالعمل ضریب وزنی(W.F) فعالیت ها براي تمام مديران پروژه کارفرما، شركتهاي تابعه و همكار پروژه ارسال ميگردد براي محاسبه ارزش نسبي فعاليتهاي پروژه، بايستي مدارك مناقصه و قرارداد (مربوط به احجام كاري و هزينه ها) و همچنين ساختار كاهاري پروژه بررسي مطالعه شود.و انواع الگوهاي توزيع پيشرفت فعاليتها نيز تهيه گردد.
۲- مسئوليتها در دستورالعمل ضریب وزنی(W.F) فعالیت ها
۱- اين دستورالعمل توسط واحد برنامهريزي دفتر مركزي تهيه و پس از تاييد معاون برنامهريزي و اقتصادي، با تصويب مدير عامل شركت به شركتهاي تابعه و شركتهاي همكار و مديران پروژه ابلاغ ميشود.
۲- مديران پروژه و كارشناسان برنامهريزي و كنترل پروژه، نظرات و اصلاحات پيشنهادي در مورد اين دستورالعمل، را براي واحد برنامهريزي ارسال نمايند. اصلاحات لازم در اين دستورالعمل انجام و نسخه تجديدنظر شده مجدداً براي گيرندگان آن ارسال خواهد شد. مديران عامل شركتها و مديران پروژه، بايستي اقدام لازم جهت جمع آوري نسخ منسوخ و غيرمعتبر را انجام دهند.
۳- مدير پروژه، بايستي با توجه به مفاد قرارداد و مراجع ديگر و مفاد اين دستورالعمل بايستي روش محاسبه ارزش نسبي فعاليتهاي برنامه زماني را تعيين نمايد و با همكاري گروهبرنامهريزي، انواع الگوهاي توزيع فعاليتها را تعريف نمايد.
۴- كارشناسان برنامهريزي و كنترل پروژه وظيفه دارند با جلب همكاري و مشاركت كارشناسان متخصص اجرايي پروژه، كه اعضاي گروه برنامهريزي را تشكيل ميدهند، ارزش نسبي فعاليتها را بر اساس روش تعيين شده محاسبه و الگوي توزيع آنها را تعيين نمايند.
۳- اصطلاحات و مفاهيم در دستورالعمل ضریب وزنی(W.F) فعالیت ها
۳-۱- پيشرفت (PROGRESS )
به طور معمول هنگامی که کارفرما، مشاور و پیمانکار و کارشناسان برنامهریزی و کنترل پروژه از پیشرفت پروژه صحبت میکنند، منظورشان پیشرفت واقعی آن (در مقابل پیشرفت برنامهای) میباشد.
محاسبه پیشرفت پروژه و هر یک از عناصر سطوح ساختارهای اجزا و عملیات پروژه، با مشخص بودن ارزش نسبی فعالیتهای پروژه و میزان پیشرفت آنها، بسیار ساده است. برای انجام این کار، بایستی ارزش نسبی هر یک از فعالیتهای مربوط به آن عنصر در میزان درصد تکمیل یا پیشرفت آنها ضرب و حاصل بر ۱۰۰ تقسیم شود تا پیشرفت فعالیت بر حسب کل پروژه محاسبه شود. سپس بایستی این اعداد با هم جمع گردد.
پروژه و هر يك از عناصر ساختار اجزا و ساختار عمليات پروژه (به طور عام) و همچنين هر يك از فعاليتهاي پروژه (به طور خاص)، از صفر درصد در آغاز آنها شروع و به ۱۰۰ درصد، در پايان آنها خاتمه مي يابد. پروژه، هر فعاليت و هر يك از عناصر سطوح مختلف ساختار هاي اجزا و عمليات پروژه، دو نوع پيشرفت برنامه اي و عملكردي (واقعي) دارد.
محاسبه پیشرفت برنامهای و واقعی پروژه، به دلایل گوناگون، از اهمیت فراوانی برخوردار شده است و این اقلام اطلاعاتی در گزارشهای ادواری پیشرفت پروژه ظاهر میشوند. برخی از بسته های نرم افزاری مانند پریماورا اینترپرایز، این قلم اطلاعاتی را به رسمیت شناخته و به کاربر امکان میدهد که ارزش نسبی هر فعالیت را به دلخواه و به طور مستقیم و یا با استفاده از فرمولها و گزینههای مورد نظر محاسبه و درج نماید.
البته، لازم به توضیح است که کاربر در پریماورای معمولی نیز قادر به تبیین روش محاسبه ارزش نسبی و محاسبه و درج ارزش نسبی فعالیتها به طور غیرمستقیم (به صورت مقادیر بودجهبندی شده منبع و یا مقادیر بودجهبندی شده هزینه) میباشد.
پروژه، تنها یک پیشرفت (Progress) یا درصد تکمیل دارد. افزودن قید فیزیکی، مالی و یا هر صفت دیگری به دنبال آن درست نیست. تنها قیدی که این کلمه میتواند داشته باشد، واژههای برنامهای و واقعی است. البته، هنگامي كه مقصود گوينده از پيشرفت، پيشرفت برنامهاي باشد، اين كلمه را ميآورد و در غير اين صورت نيازي به افزودن آن نيست.
در موارد معدودی که از عبارت پیشرفت فیزیکی استفاده شده است، منظور تاکید بر استفاده از ملاك حجم کار انجام شده بجای ملاك مقدار کار در محاسبه پیشرفت و سنجش عملكرد كار بوده است. در تمام بستههای رایج نرم افزاری برنامهریزی و کنترل پروژه، از واژه درصد تکمیل بجای پیشرفت استفاده شده است
۳-۲- پيشرفت عملكردي ( ACTUAL PROGRESS ) يا واقعي فعاليت
پيشرفت عملكردي يا واقعي هر فعاليت تا مقطع زماني مورد نظر، بر حسب درصد و از رابطه شماره ۱ محاسبه مي شود.
دليل سادگي محاسبه درصد پيشرفت واقعي فعاليتها، يكسان و مشابه بودن واحد كار در صورت و مخرج كسر در رابطه شماره ۱ مي باشد.
۳-۳- پيشرفت برنامه اي ( PLANNED PROGRESS ) فعاليت
براي محاسبه پيشرفت برنامهاي يا پيش بيني شده هر فعاليت تا مقطع زماني مورد نظر، مقدار ۱۰۰ درصد پيشرفت فعاليت بر اساس الگوي پيشرفت آن، در مدت اجراي فعاليت توزيع مي شود.
فعاليتها را مي توان بر اساس زودترين تاريخ (ES) و ديرترين تاريخ (LS) شروع آنها اجرا كرد. بدين دليل، درصد پيشرفت برنامهاي فعاليتها، هم بر اساس ES و هم بر اساس LS آنها محاسبه مي شود.
۳-۴- الگوي توزيع پيشرفت ( DISTRIBUTION CURVE ) فعاليت
هر فعاليت، براي خاتمه يافتن، بايستي از صفر درصد پيشرفت در ابتداي فعاليت شروع، و به ۱۰۰ درصد پيشرفت در خاتمه آن (با انجام تمام كارهاي پيش بيني شده) دست يابد. ميزان پيشرفت فعاليت، در هر واحد زماني از مدت اجراي آن، الزاماً، مساوي هم نيست. ميزان پيشرفت هر فعاليت در هر واحد زماني، به طبيعت و ماهيت خاص آن بستگي دارد. به عبارت بهتر، هر فعاليت بر اساس قاعده و روال معيني پيشرفت مي كند. اين روال خاص و معين را، الگوي توزيع پيشرفت، يا به طور خلاصه الگوي پيشرفت مينامند.
براي محاسبه درصد پيشرفت برنامهاي هر فعاليت ، بايستي الگوي پيشرفت آن مشخص باشد. در پيوست شماره۱ ، نمونه اي از الگوهاي پيشرفت نشان داده شده است.
۴- اهميت محاسبه پيشرفت برنامهاي و واقعي در دستورالعمل ضریب وزنی(W.F) فعالیت ها
برنامههاي زماني تفصيلي پروژه، معمولاً، بسيار حجيم ميباشد و مديران سطوح بالاي كارفرما و عوامل ذينفع پروژه و مديريت ارشد سازمان، از يكطرف آگاهي كامل از مفاهيم كنترل زماني پروژه ندارند و از طرف ديگر فرصت كافي جهت بررسي برنامه زماني را ندارند. از اين رو، براي آگاهي از وضعيت اجرايي پروژه، اعداد درصد پيشرفت برنامهاي و درصد پيشرفت واقعي پروژه، بهترين ابزار كنترلي براي آنها ميباشد.
بايستي توجه داشت كه درصد پيشرفت عملكردي پروژه، ابزاري براي كنترل زمان و بودجه آن نيست.
در مواردي كه برنامه زماني پروژه مشخصات لازم براي كنترل زمان و شناخت درست فعاليتهاي بحراني را، به دليل عدم رعايت الزامات تعريف شده در تعريف روابط ميان فعاليتها نداشته باشد، آگاهي از ميزان درصد پيشرفت برنامهاي و درصد پيشرفت واقعي پروژه، هر يك از عناصر ساختار اجزا و ساختار عمليات پروژه، پيمانكار، قرارداد و مانند اينها، در هر ماه و تا پايان مقطع زماني گزارش، براي مدير پروژه بسيار ضروري مي باشد.
مدير پروژه و ميران ارشد كارفرما و ذينفعان پروژه، علاوه بر درصد پيشرفت برنامهاي و واقعي پروژه، نياز دارند كه از پيشرفت ساير سطوح ساختار هاي اجزا و عمليات پروژه آگاهي داشته باشند.
۵- اهميت و كاربرد و تعريف ارزش نسبي
۵-۱- اهميت و كاربرد ارزش نسبي در دستورالعمل ضریب وزنی(W.F) فعالیت ها
سنجش و محاسبه درصد پيشرفت واقعي هر يك از فعاليتها ، يا كوچكترين عنصر اجرايي در پروژه، مانند خاكبرداري، قالب بندي، بتن ريزي و كارهايي نظير آنها، بسيار آسان است.
اما، محاسبه درصد پيشرفت (برنامهاي و عملكردي) ساير عناصر سطوح ساختار هاي اجزا و ساختار عمليات پروژه، مانند مواردي كه در مثالهاي فوق مطرح شد به سادگي محاسبه پيشرفت فعاليتها (و با استفاده از رابطه ساده شماره ۱) نيست. زيرا، اين عناصر، متشكل از كارهايي هستند كه نوع و ماهيت آنها با يكديگر تفاوت دارد. در نتيجه، براي اين عناصر، واحدهاي كاري در صورت و مخرج رابطه شماره ۱ يكسان نمي باشند.
براي نمونه، كارهاي ساختماني و نصب تجهيزات و يا تهيه اسناد مناقصه و قراردادها، متشكل از فعاليتهاي متعددي هستند كه واحدهاي كاري آنها شبيه هم نمي باشد. واحد كاري برخي از آنها متر مكعب، متر مربع، كيلوگرم، متر، نفر-ساعت و مانند اينها ميباشد. بنابراين، براي محاسبه درصد پيشرفت عمليات ساختماني، و عناصر سطوح بعدي آن نميتوان از رابطه شماره ۱استفاده كرد.
براي رفع مشكل سنجش درصد پيشرفت برنامهاي و واقعي پروژه و عناصر سطوح بالاتر ساختار هاي اجزا و عمليات پروژه، بايستي بتوان آنها را با يك واحد کاری يكسان و مشترك در همه تعريف كرد. اين واحد كاري مشترك و يكسان، ارزش نسبي يا درصد وزني ( WEIGHT FACTOR ) ناميده مي شود.
۵-۲- تعريف ارزش نسبي
ارزش نسبي، نسبت و اهميت مقدار كار معمول، لازم و رايج پيشبيني شده براي انجام يك عنصر مشخص از ساختار كارهاي پروژه را در مقايسه با كل مقدار كار معمول ، لازم و رايج براي آن پروژه نشان مي دهد. رابطه شماره ۲ ، روش محاسبه را نشان ميدهد.
در واقع، ارزش نسبي، ضريبي است كه واحدهاي كاري متفاوت در عناصر مختلف ساختار كارهاي پروژه را به واحدهايي مشابه و يكسان تبديل ميكند. بدين ترتيب، مشخص ميشود كه منشاء اصلي محاسبه ارزش نسبي، نيروي كار ميباشد.
منظور از مقدار كار، ميزان كار پيش بيني شده و لازم نيروي كار (نيروي انساني مستقيم و غيرمستقيم و ماشينآلات و تجهيزات ) لازم براي انجام هر فعاليت ميباشد كه در ازاي آن، هزينه پرداخت ميگردد.
۱- نيروي مستقيم كار، نيرويي است كه در كارگاه، به طور مستقيم براي انجام كار فعاليت ميكند. در اين حال، نيروي كار با قصد و اراده قبلي و براي ارائه محصول كار خود در پروژه فعاليت ميكند.
۲-نيروي غيرمستقيم كار، به دو صورت براي پروژه مصرف ميشود:
۲-۱- نيروي كاري است كه در خارج از كارگاه براي تهيه مواد، مصالح، كالا و تجهيزات مورد نياز پروژه فعاليت ميكند. در اين حال، نيروي كار، در مورد محل مصرف محصولات خود اطلاعي ندارد. اما، معين نبودن قصد و اراده قبلي براي ارائه محصول به پروژه معين، تاثيري در اهميت كار انجام شده او براي پيشبرد پروژه ندارد.
۲-۲- ماشينآلات و تجهيزاتي كه جايگزين كار نيروي انساني براي انجام فعاليتهاي مورد نياز پروژه (خواه در داخل و خواه در خارج كارگاه) ميشود. در اين حال، نيروي كاري در داخل و يا خارج از كارگاه، براي ساخت ماشين آلات و تجهيزاتي كه در پيشبرد پروژه موثر است، فعاليت ميكند.
۶- روشهاي سنجش ارزش نسبي
براي محاسبه ارزش نسبي عناصر ساختار عمليات پروژه، با توجه به ماهيت، موضوع و اندازه پروژه، از روشهاي مختلفي استفاده ميشود. محاسبه ارزش نسبي فعاليتهاي پروژه، از كل به جزء و به عبارت بهتر به صورت درختي انجام ميشود. ابتدا ، ارزش نسبي گروههاي كاري پروژه : مهندسي (E)، تامين كالا(P) ، اجرا(C) و آزمايش و راهاندازي(T) و سپس اين ارزشهاي نسبي ميان عناصر سطوح بعدي آنها توزيع ميشود.
براي محاسبه ارزش نسبي، يا ميزان كار لازم و پيشبيني شده براي انجام هر فعاليت، روشهاي مختلفي مطرح و ارائه شده است. مدير پروژه، بايستي روش محاسبه سطوح مختلف ساختار عمليات پروژه را به طور مكتوب مشخص نمايد. بايستي توجه داشت كه هيچ روشي در محاسبه ارزش نسبي كامل و بي نقص نيست و نميتواند نمايندهاي خوب براي مقدار كار پيشبيني شده كارها و منعكسكننده آن باشد. مهمترين روشهاي سنجش ارزش نسبي، عبارتند از:
۶-۱- برآوردهاي كارشناسي/ تجربي
در اين روش، تصميمگيري در مورد ارزش نسبي كارهاي پروژه به فرد يا گروهي از كاشناسان با تجربه كه در اجراي پروژه هاي مشابه پروژه مورد نظر آشنايي و تسلط كافي دارند، ارجاع ميشود. اين افراد، ارزش نسبي عناصر ساختار كارهاي پروژه را بر اساس تجربيات و ارزيابي فردي خود تعيين ميكنند. تصميمات اتخاذ شده توسط اين گروه، به عنوان ارزش نسبي كارهاي پروژه محسوب ميشود.
احتمال ضعيفي وجود دارد كه كارشناسان بتوانند، با توجه به منحصربفرد بودن هر پروژه، مقدار كار پيشبيني شده براي تمام عناصر ساختار عمليات پروژه را با دقت كافي برآورد كنند و اختلاف نظري، نيز، ميان آنها نباشد.
۶-۲- جداول و موازين تعريف شده
در موسسات و شركتهايي كه پروژه هاي مشابه و تقريباٌ يكساني را اجراي ميكنند، براي هر نوع كار مشخص در پروژه هاي مشابه، مانند خاكبرداري، بتن ريزي، تجهيز كارگاه، خدمات مطالعاتي و مهندسي، تامين كالا و تجهيزات، ارزش نسبي متناسب آن، و بر حسب نوع پروژه، در يك جدول تعريف ميشود. بديهي است كه مقادير محاسبه شده، با توجه به افزايش تجارب شركت، بهنگام ميشود. ارزش نسبي فعاليتها در اين جداول ميتواند بر اساس يكي از روشهاي ياد شده در اين گزارش باشد.
۶-۳- مدت اجرا در دستورالعمل ضریب وزنی(W.F) فعالیت ها
در اين روش، مدت اجراي فعاليتها، به عنوان پايه و مبناي محاسبه ارزش نسبي منظور ميشود. ارزش نسبي هر فعاليت، از تقسيم مدت اجراي آن به مجموع مدت اجراي فعاليتهاي پروژه يا عنصر مورد نظر محاسبه ميشود. رابطه شماره ۳ ، روش محاسبه را نشان ميدهد.
پايه اصلي تفكر در روش مدت اين است كه در هر فعاليتي كه مدت بيشتري طول ميكشد، مقدار كار بيشتري انجام ميشود و بالعكس. با توجه به تعريف ارائه شده براي ارزش نسبي، نميتوان پذيرفت كه رابطه مقدار كار مورد نياز هر فعاليت، با مدت اجراي آن، در تمام انواع پروژه ها، رابطهاي معني دار منظم و مستقيم باشد.
۶-۴ – مقادير منابع منتخب اجرايي
منظور از منابع اجرايي، نيروي انساني (انواع تخصصها) ، ماشينآلات و تجهيزات (انواع آنها) و مواد و مصالح مورد نياز فعاليتهاي پروژه ميباشد. در اين روش، مقدار ساعات كار مورد نياز از يك يا چند منبع اجرايي و برخي اوقات هزينه آنها، به عنوان پايه و مبناي محاسبه ارزش نسبي منظور ميشود.
اين روش، به دليل تنوع انتخاب يك يا چند منبع از منابع اجرايي پروژه با تركيبهاي مختلف، به شيوه هاي متعددي تقسيم ميشود.
محاسبه ارزش نسبي فعاليتها، بر مبناي نفر/ ساعت و نفر/ روز مورد نياز از يك منبع، چندمنبع و يا تمام انواع تخصصهاي نيروي انساني پروژه، يكي از رايجترين شيوه ها در اين روش ميباشد. يكي از نكات مهم در اين شيوه، چگونگي تبديل ساعات كار تخصصهاي مختلف نيروي انساني به يكديگر است. رابطه شماره ۴ ، روش محاسبه را نشان ميدهد.
اين روش، مزاياي بيشتري نسبت به ساير روشهاي بالا دارد. زيرا، پايه محاسباتي در اين روش، ارقام برآورد شده مقادير منابع اجرايي ميباشد. اما، بر اساس تعريف ارائه شده در مورد ارزش نسبي ، هر تركيب انتخاب شده از منابع اجرايي (به استثناي تركيب تمام آنها)، نميتواند نمايندهاي درست و نسبتاً كافي از مقدار كار پيشبيني شده براي انجام فعاليتها باشد.
۶-۵- بودجه پيش بيني شده
در اين روش، بودجه پيشبيني شده كارها و عناصر ساختار عمليات پروژه، به عنوان مبناي محاسبه ارزش نسبي تعيين ميگردد. در اين روش، پايه اصلي تفكر اين است، كه بودجه پيش بيني شده براي انجام هر كار، بهترين وسيله سنجش مقدار كار پيش بيني شدة آن ميباشد. اگر چه، اين معيار، همواره، وسيله سنجش مناسب و كاملي براي اهميت و مقدار كار تمام فعاليتها نيست، اما، غالباً، ابزار مناسبي براي سنجش اين موضوع مي باشد.
استفاده از اين روش، در صورتي كامل و درست مي باشد كه نكات زير در محاسبه مقادير صورت و مخرج رابطه شماره ۵ مورد غفلت قرار نگيرد :
۱- تنها ، هزينه هاي مستقيم اجراي پروژه مبناي محاسبه ارزش نسبي كارها قرار گيرد
به عبارت بهتر، هزينه هاي غير مستقيم (هزينه هاي بالاسري) و هزينه هايي مانند هزينه خريد زمين و هزينه هاي لازم مورد نياز جهت خريد تجهيزاتي كه در دوره بهره برداري مورد استفاده قرار ميگيرند (مانند خريد اتوبوس براي انتقال كاركنان پروژه) ، از اين محاسبه خارج شوند.
۲- يكسان بودن سال مبنا و پايه در محاسبه قيمتهاي منبع و هزينه فعاليتهاي پروژه
بايستي سال پايه براي محاسبه هزينه تمام فعاليتها و عناصر مختلف ساختار عمليات پروژه، يكسان باشد. بدين ترتيب، با فرض يكسان بودن اثر تورم بر هزينه اجراي تمام كارها، دقت برآورد هزينه ها افزايش مييابد.
در صورت افزوده شدن احجام و مقادير كارهاي جديد به پروژه، لازم است كه بودجه كارهاي انجام شده در سالهاي قبل، براي سال مورد نظر، تنزيل شود. تعيين نرخ مناسب براي تنزيل مبالغ كارهاي انجام شده قبلي و كارهاي باقيمانده براي سال پايه ، اهميت بساري در محاسبه ارزش نسبي كارها دارد.
۳- واقعي بودن قيمتهاي منابع اجرايي
اگر قيمتهاي مندرج در فهارس برآورد هزينه، فاقد اين خاصيت باشد، دقت محاسبه ارزش نسبي را ( به ميزان عدم انطباق آنها با قيمتهاي عرضه وتقاضاي منابع اجرايي در بازار رقابتي)كاهش ميدهد.
بنابراين، لازم است كه، حداقل، بودجه پيشبيني شده عناصر سطوح دوم و سوم ساختار عمليات پروژه مورد بازنگري قرار گيرد و اصلاحات لازم در آن انجام شود. براي محاسبه هزينه اجراي هر فعاليت، بايستي حتيالامكان، از قيمتهاي واقعي (بازار رقابتي عرضه و تقاضاي منابع اجرايي پروژه) استفاده شود.
در استفاده از قيمتهاي بازار عرضه و تقاضا، كاهشها و افزايشهاي جهشي و غيرعادي و به عبارت بهتر شوكهاي موقتي قيمت نبايد ملاك عمل قرار گيرد.
بدين ترتيب، توجه به نكته فوق و با فرض يكسان بودن اثر تورم بر هزينه اجراي تمام كارها، موجب افزايش دقت برآورد هزينه ها ميشود.
بايستي توجه داشت كه تغيير و اصلاح مقادير بودجه اي كارها، در اين مرحله، ارتباطي با اعتبار و بودجه مصوب آنها و همچنين پروژه ندارد. بلكه، مبالغ اصلاح شده، تنها، مبناي محاسبه ارزشهاي نسبي ميباشند.
۴- حذف مبالغ داراييها و سرمايه ها در بودجه هاي مربوط به خريد تجهيزات
در محاسبه ارزش نسبي، با توجه به تعريف آن، تنها بايستي ارزش نيروي كار مبناي عمل قرار گيرد. بنابراين، هزينه هاي پرداختي بابت خريد دارايي مانند خريد زمين و مبالغ پرداختي به عنوان دارايي در خريد كالاها و تجهيزات تكنولوژيكي پروژه بايستي از آنها كسر شود. در مورد كالاها و تجهيزات تكنولوژيكي خريداري شده، حداقل، بايستي ارزش اسقاط آن از قيمت اوليه پرداختي كسر شود.
منظور از كالاها و تجهيزات تكنولوژيكي، كالاهايي است كه در عمليات نصب تجهيزات(Erection) توسط پيمانكار نصب در ساختمانهاي ايجاد شده نصب ميگردد.
۵- حذف مبالغ ناشي از خطر سرمايه گذاري و هزينه هاي مترتب بر محدوديتهاي فروش كالا و مانند اينها از مبالغ خريد هاي خارجي .
در خريد كالا و تجهيزات مورد نياز پروژه از بازار هاي جهاني، فرض بر اين است كه خريد در شرايط رقابتي انجام ميشود و فروشنده در قيمت كالا، توجهي به هويت و شرايط خريدار آن ندارد. در حالي كه ممكن است محدوديتها و شرايط خاص سياسي جهاني و منطقه اي، موجب شود كه فروشندگان در تعيين قيمت فروش كالا، به هويت و شرايط خريدار توجه نمايند.
در برخي از پروژه ها مشاهده ميشود كه هزينه هاي افزوده شده به قيمتهاي خريد كالا از تامين كنندگان خارجي، غالباٌ و نه در تمام موارد، به دلايل بالا بودن نرخ ريسك سرمايه گذاري در كشور و مناسبات خاص در عرصه مسائل سياسي كشور، موجب گرانتر شدن آن كالاها در مقايسه با قيت آنها در ساير كشورها ميشود. بنابراين، بايستي هزينه هاي افزوده شده اين شرايط به قيمت كالاها، از مبالغ مربوطه كسر شود. تعيين نرخ مناسب براي كاهش بودجه خريد كالا و تجهيزات پروژه، كاري كارشناسي است و مدير پروژه بايستي تكليف آن را مشخص نمايد.
۶- تعيين نرخ برابري ارزهاي خارجي با ريال ، بر اساس نرخهاي كارشناسي .
تمام هزينههاي پيشبيني شده براي اجراي كارها، بايستي بر حسب ريال و يا يكي از ارزهاي پروژه باشد. در محاسبه ارزش نسبي بر اساس هزينه، قيمت يا هزينه خدمات، مواد و مصالح، كالاها و تجهيزات مورد نياز پروژه، نيز ، ملاك عمل قرار ميگيرد.
بنابراين، در پروژه هايي كه بودجه كارها هم بر حسب ريال و هم بر حسب ارزهاي خارجي مي باشد، بايستي تمام هزينه ها، به يك واحد پولي (براي مثال ريال ) تبديل شود.
در اين حال، نرخ مبادله ارزها به يكديگر اهميت ويژهاي در تعيين اهميت و ارزش نسبي فعاليتهاي انجام شده توسط كارشناسان، پيمانكاران و مشاوران خارجي نسبت به همتاهاي ايراني آنها دارد.
هدف از تعيين ارزش نسبي، تعيين اهميت و ارزش كارهاي مورد نياز براي اجراي فعاليتها ميباشد. استفاده از نرخ مبادله ارز در بازار، براي تبديل هزينه هاي ارزي به ريال، هنگامي درست و منطقي است كه نرخ ارز در بازار اصطلاحاً آزاد آن، مبتني بر تمهيدات تحميل شده توسط تامينكنندگان ارز نباشد. چنانچه، نرخ ارز در بازار آزاد، نشان دهنده قدرت و توان اقتصادي يك مهارت و تخصص ايراني در مقايسه با يك نمونه مشابه آن در خارج از كشور نباشد، استفاده از اين نرخ توصيه نميشود. زيرا، استفاده از نرخهاي آزاد مبادله ارز (بهويژه در شرايط انحصاري بودن اين بازار)، ممكن است موجب مصادره سهمي از كار يا اهميت و ارزش نيروي كار داخلي به نفع طرف نيروي كار خارجي شود. در چنين شرايطي پيشنهاد ميشود، از نرخ كارشناسي استفاده شود. نرخ كارشناسي، نرخي است كه براي مثال، ارزش استفاده از يك كارشناس مشخص ايراني را با يك كارشناس مشابه خارجي معادل مينمايد.
براي محاسبه نرخ كارشناسي ارز، بايستي هزينه پرداختي كارفرما براي چند مورد تخصص و مهارت معين براي مشاورين و پيمانكاران خارجي و مشاورين و پيمانكاران ايراني، مانند مهندسان با سابقه در سيويل، معماري و سازه و برنامهريزي و كنترل پروژه با يكديگر مقايسه شود.
از مقايسه هزينه هاي پرداختي كارفرما براي تخصصهاي نسبتاً يكسان ايراني و خارجي ، نرخ واقعي و نسبتاً درست مبادله ارز و به عبارت ديگر اهميت نيروي كار داخلي و خارجي به دست ميآيد.
براي مثال، از تقسيم هزينه پرداختي كارفرما بابت كارشناس كنترل پروژه طرف خارجي (با۱۰ سال سابقه كار) به هزينه پرداختي كارفرما براي اين تخصص (با ۱۰ سال سابقه كار و نه كمتر از مشابه خارجي) و يا همين هزينه ها براي يك كارشناس سيويل به ۱۵ سال سابقه و يا كارشناس مكانيك و يا برق، مدير كارگاه و مانند اينها، مي توان به نرخ مبادله كارشناسي دست يافت.
۷- روش كار محاسبه ارزش نسبي
در اين قسمت، روش محاسبه ارزش نسبي عناصر سطوح مختلف ساختار عمليات پروژه بر اساس هزينه توضيح داده مي شود. به نكات زير توجه فرماييد:
- اين دستورالعمل، با توجه به قراردادهايي تنظيم شده است كه حقالزحمه پيمانكار در آنها بر اساس احجام و مقادير كارهاي انجام شده در صورتوضعيت ( و نه بر اساس درصد پيشرفت) پرداخت ميشود. بدين دليل، منظور از تداركات در اين دستورالعمل، تداركات كالاها و تجهيزات تكنولوژيكي پروژه است. به عبارت بهتر تداركات كالاهاي ساختماني جزو هزينه اجراي كارهاي ساختماني منظور شده است.
- در مواردي كه حقالزحمه بر اساس درصد پيشرفت پرداخت ميشود و يا هزينه مواد و مصالح ساختماني قابل توجه است، بايستي تداركات مربوط به كارهاي ساختماني به طور جداگانه منظور و ارزش نسبي آنها مشخص شود.
- اصلاحاتي كه در هزينه پيشبيني شده كارها و فعاليتهاي پروژه براي محاسبه ارزش نسبي آنها انجام ميشود، اساساً، موضوعي جدا از بودجه تعيين شده پروژه است و نباید این دو مطلب را باهم مخلوط کرد.
- مدیر پروژه، قبل از انجام محاسبات، روش هزينه را براي محاسبه ارزش نسبي فعاليتها و نرخ مبادله ارزهاي پروژه به ريال به گروه برنامهريزي پروژه و مديريت برنامهريزي شركت اعلام ميكند.
- توصيه مي شود تا حد امكان، براي محاسبه ارزش نسبي هر عنصر در ساختار كارهاي پروژه، از بودجه پيشبيني شده آنها كه اصلاح گرديده استفاده شود. در مواردي كه حجم كار فعاليتها و يا بودجه آنها مشخص نيست، از روش كارشناسي براي تعيين ارزش نسبي فعاليتها استفاده شود.
۶-۱- محاسبه هزينه هاي ريالي و ارزي (بودجه اي ) عناصر سطح دوم و سوم ساختار عمليات پروژه
هزينههاي ريالي و ارزي مورد نياز عناصر سطح دوم و سوم ساختار عمليات پروژه (گروههاي كاري)، بر اساس برآوردهاي مشاور در فازهاي شناخت مرحله مفهومی)، اول (مرحله مهندسی پایه) و دوم (مرحله مهندسی تفصیلی) و برخی دیگر از مستندات پروژه مشخص ميباشد. اين اطلاعات، در ستون بودجه پيشبيني شده در جدول شكل شماره ۱ درج گردد. سپس اصلاحات بودجهاي لازم براي تصفيه مقادير ارزي و یا واقعی کردن مبالغ آنها انجام شود و اعداد حاصله در ستون بودجه اصلاح شده منعكس شود.
سپس، با توجه به نرخ كارشناسي مبادله ارزهاي پروژه به ريال، بودجه معادل ريالي مبالغ ارزي اصلاح شده محاسبه و كل بودجه ريالي پروژه تعيين شود. براي محاسبه ارزش نسبي هر يك از عناصر سطح دوم و سوم پروژه ، از رابطه شماره ۶ استفاده شود.
۶-۲- محاسبه هزينه هاي ريالي و ارزي (بودجه اي ) عناصر سطح چهارم ساختار عمليات پروژه
اكنون، نظير كاري كه براي عناصر سطح دوم و سوم ساختار عمليات انجام شد، براي عناصر سطح چهارم ساختار عمليات انجام شود.
۶-۳- محاسبه هزينه هاي ريالي و ارزي (بودجهاي ) عناصر سطح سوم ساختار عمليات پروژه بر حسب عناصر ساختار اجزاي پروژه
۶-۴- بررسي ارزشهاي نسبي توسط مدير پروژه و انجام اصلاحات لازم
۶-۵- محاسبه ارزش نسبي تمام فعاليتهاي يرنامه زماني
۶-۶- تهيه گزارش روش محاسبه ارزش نسبي پروژه
در اين گزارش، روش استفاه شده براي محاسبه ارزش نسبي عناصر سطوح مختلف ساختار كارهاي پروژه بايستي توضيح داده شود.